از ساعت 78 میلیارد تومانی تا داوود حلوافروش
از ساعت 78 میلیارد تومانی تا داوود حلوافروش

دیروز ، رسانه ها نوشتند گرانترین ساعت دستی جهان با 201 قیراط الماس صورتی و آبی و سفید، حدودا 78 میلیارد تومان قیمت دارد ، اما برای داوود فرقی نمیکند که ساعت دستی باشد یا پایی ، ارزان باشد یا گران ، طلا باشد یا مس ، "پلاستیکی هزارو پونصدوپنجاه تومنی" باشد یا "الماسی هفتاد وهشت میلیارد تومنی" برای داوود این مهم است که ساعتها هیچوقت نخوابند و حواسشان به آدمها باشد تا از کار و زندگیشان عقب نیفتند..
داوود ، بچه همین حوالیست ، چند محله آنطرفتر از خیابانی که اسمش شقایق است . درست پشت کوچه هایی که شمشادهایش شاد هستند و صنوبرهایش صبور و دل اهالی اش آباد .
با کفشهای کتانی نیمدار و کلاه قرمز پرسپولیسی و دل آبی استقلالی اش .
داوود ، بچه همین حوالیست ، برایش فرقی نمیکند که کبری آخرش چه تصمیمی گرفت و بر سر چوپان دروغگو چه آوردند و " ریز علی خواجوی " دهقان فراموش شده و فداکار، الان کجا هست و چه میکند.
او فقط خدا خدا میکند تا هوا سرد نشود و برف و باران نیاید تا کفشهای نیمدارش خیس نشود و پاهایش یخ نزند ، تا بتواند نان حلوایی هایش را بفروشد و برای معصومه و نجمه جوراب نو و دفتر دیکته و علوم 60 برگ جلد پلاستیکی بخرد.
داوود ، هرروز ساعت دقیق را از ساعت بزرگ گلدسته آرامگاه رضایی (ع) نگاه میکند که البته رضا بود به رضای خدا .
ساعت بزرگی که هیچوقت نمیخوابد و حواسش هم به همه ساعتهای کوچک دنیا هست که اگر خوابیدند جلو اسمشان ضربدر بزند...
داوود ، بچه همین حوالیست ، ته کوچه ای که شمشاد ندارد و "صنوبرهایش صبور و دل اهالی اش هم آباد " نیست .
#سیدحمیدهاشمی
#حمیدهاشمی
#فتوژورنالیست
منبع : سیدحمیدهاشمی _ پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین
محشر بود - آرزوی موفقیت و کامیابی براتون دارم
با سلام
عالی بود
slm
mamnoon k b man sar zadid ...
age ba taba2l link movafeqid khabaram konid.
سلام ممنون از حضورتون ،خوشحال شدم مطالب زیبای شما رو خوندم
سلام خوبی؟ من نمی دونم چرا زمان برای شما در آذر 92 ، ایستاده؟ ینی شاید بدانم اما دوست ندارم به روت بیارم و بهت بگم هی سید حمید زمان برای تو نباید وایسته. زندگی ادامه داره. بعد ایمیل می زنم تا حالت رو بپرسم بعد تو یه پوزخند به من تحویل میدی و یه آدرس وبلاگ . بعد میام اینجا و می بینیم ای بابا ساعت اینجا خوابیده. بعد نا امید میشم. ولی دست بردار نیستم. کاشکی بیدار بشی. کارت دارم .
ممنون مریم عزیز..امیدوارم همیشه خوب باشی .. درخدمتم
سلام
خوشحال شدم که به وبلاگ من سر زدید،
من شعر شما رو توی شبکه های اجتماعی دیده بودم و چون اونجا اسمی از شاعرش نیومده بود بدون نامتون اون رو باز نشر کردم.
به هر حال خوشحال شدم از اینکه نظر دادید.
در اون مطلب هم اصلاح شد.
ممنون از توجه شما دوست عزیزم
همیشه خدا را در آسمانها میجوییم
این را میتوان از دستهایمان هنگام دعا کردن فهمید …
غافل از اینکه خداوند همینجاست ، در کنار ما و از رگ گردن به ما نزدیکتر
بله دقیقا...ممنون از توجه شما
خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است
تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم . .
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان
تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد . . .
آمین
ببخشید این را می گم اما فکر نمی کنید این نوع متن ها کمی کلیشه شده اند؟ یادم می افتد به کتابهای مسجدی که اوایل انقلاب می نوشتند. از آن متن ها که از خط اول تمام خطها نخوانده پیداست. شاید اگر فرم متن را تغییر بدهید اثرگذاری بیشتری داشته باشد. چون حیف از این تصویر زیبا و دردناکی است که گرفته اید.
سلام/خیلی ممنونم که سر زدید و خوندید و راهنمایی کردید/
معمولا نوع نگارش در ادبیات کوک برمبنای اول شخص مفرداست و دراین سبک ، نویسنده میکوشد تا با عدم استفاده از ابیات و واژه های صقیل وکلاسیک خیلی از فضای مخاطب وحال وهوای خاصش فاصله نگیرد/ شاید به مثابه این شعر :
"چون که با کودک سر و کارت فتاد...پس زبان کودکی باید گشاد"
ضمن اینکه برای چنین فضاهایی و برای کشاندن مخاطب بزرگسال به حال وهوای کودکانه خیلی نمیتوان ذهن را درگیر واژه ها نمود/ باتشکر مجدد از شما